معنی بی تجربگی

فارسی به انگلیسی

بی‌ تجربگی‌

Callowness, Crudeness, Crudity, Inexperience, Rawness

فارسی به عربی

بی تجربگی

انعدام الخبره

حل جدول

بی تجربگی

نا آزمودگی

ناشی گری


بی تجربگی و تازه کاری

نا پختگی


لبش بوی شیر می دهد

بی تجربگی فرد

واژه پیشنهادی

فرهنگ فارسی هوشیار

ناآزمودگی

بی تجربگی ناپختگی. یا ناآزمودگی کار. بی تجربگی.


کم کاری

کم تجربگی ناشیگری.


خامی

ناآزمودگی، بی تجربگی


نااستادی

عدم مهارت بی تجربگی.


ناآزموده کاری

بی تجربگی ناشی گری ناآزمودگی کار.


ناپختگی

بی تجربگی، جلفی، بی وقاری، سبکی

انگلیسی به فارسی

inexperience

بی تجربگی


salad days

ایام جوانی وبی تجربگی

ضرب المثل فارسی

دهنش بوی شیر می دهد

بی تجربگی فرد

معادل ابجد

بی تجربگی

647

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری